تغییر و تحولات ازدواج در طول زمان: از سنت تا مدرنیته
ازدواج یک پیوند است که به طور قانونی و اجتماعی مورد تأیید قرار میگیرد. این ارتباط معمولاً بین یک زن و یک مرد است، اما میتواند اشکال دیگری نیز داشته باشد. قوانین، رسوم، باورها و نگرشهای مختلفی بر این ارتباط تأثیر میگذارند و حقوق و وظایف طرفین را تعیین میکنند. همچنین ازدواج به فرزندان احتمالی موقعیت اجتماعی و حقوقی میبخشد.
ازدواج به عنوان یک پدیده جهانی، در جوامع و فرهنگهای مختلف دارای کارکردهای متعددی است. از این کارکردها میتوان به ارضای جنسی و تنظیم روابط، تقسیم کار بین جنسیتها، تولید و مصرف اقتصادی، و تأمین نیازهای شخصی مانند محبت، احترام و همراهی اشاره کرد. شاید مهمترین کارکرد ازدواج، تولید نسل، مراقبت از کودکان، و آموزش و اجتماعیسازی آنها باشد. همچنین ازدواج خطوط نسب را تنظیم میکند.
در طول تاریخ، ازدواج اشکال مختلفی به خود گرفته است. برخی از این اشکال شامل ازدواج مبادلهای، ازدواج گروهی، چند همسری و ازدواج درختی است. همچنین ازدواج معمولی نیز به عنوان یک نوع دیگر از این پیوند شناخته میشود
در قرن بیست و یکم، ماهیت ازدواج در کشورهای غربی به دلیل کاهش اهمیت تولید مثل و افزایش سهولت در روند طلاق، شروع به تغییر کرد. هلند اولین کشوری بود که در سال 2000 ازدواج همجنسگرایان را قانونی کرد، و این قانون در 1 آوریل 2001 اجرایی شد. در سالهای بعد، چندین کشور دیگر از جمله کانادا (2005)، فرانسه (2013)، ایالات متحده (2015)، و آلمان (2017) این روند را دنبال کردند. همچنین برخی کشورها از طریق مشارکت ثبتشده یا اتحادیه مدنی، حقوق و تعهدات مشابهی را به زوجهای همجنس اعطا کردند، اگرچه این اصطلاحات در زمینههای مختلف معانی متفاوتی دارند.
از نظر تکاملی، هرچه گونهای پیچیدهتر باشد، فرزند برای بقا از بدو تولد تا بلوغ بیشتر به مراقبتهای والدین خود نیاز دارد. انسانها، که در بالاترین سطح مقیاس تکاملی قرار دارند، طولانیترین زمان را برای رسیدن به بلوغ نیاز دارند. این امر بار سنگینی را بر دوش والدین قرار میدهد و ازدواج به طور سنتی به عنوان نهادی مناسب برای انجام این وظایف و مسئولیتهای والدینی در نظر گرفته میشود.
آداب و رسوم و قوانین زناشویی
ازدواج در تمام جوامع بشری، چه در گذشته و چه در حال، یک نهاد اساسی است که بر اساس قوانین و آیینهای پیچیده و متنوعی تنظیم میشود. این تنوع در قوانین و آیینهای مربوط به ازدواج نشاندهنده تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی در سراسر جهان است. با این حال، برخی اصول جهانی وجود دارد که در تمامی جوامع کاربرد دارند.
یکی از کارکردهای اصلی ازدواج، ایجاد حقوق و تعهدات قانونی بین شرکا و تعیین رابطه فرزندان است. ازدواج به طور سنتی به فرزندان موقعیت قانونی و حقوق مختلفی میدهد، از جمله حق ارث. همچنین، ازدواج به ایجاد شبکههای اجتماعی مشروع برای فرزندان کمک میکند، که میتواند در تعیین همسران آینده آنها مؤثر باشد.
تا اواخر قرن بیستم، ازدواج اغلب یک انتخاب آزاد نبود. در جوامع غربی، عشق بین همسران با ازدواج همراه شد، اما حتی در این جوامع نیز عشق رمانتیک همیشه انگیزه اصلی ازدواج نبود. به عنوان مثال، رمانهای هنری جیمز و ادیت وارتون نشان میدهند که ازدواجها به دلایل اجتماعی و اقتصادی ترتیب داده میشد.
درونهمسری، عمل ازدواج با فردی از قبیله یا گروه خود، از قدیمیترین روشهای اجتماعی برای ازدواج است. این عمل به طور طبیعی در جوامعی که ارتباط با گروههای بیرونی محدود است، رخ میدهد. در مقابل، برونهمسری، که شامل ازدواج با فردی خارج از گروه خود است، معمولاً در جوامعی یافت میشود که در آن روابط خویشاوندی پیچیدهتر است و به این ترتیب گروههای بزرگتری که ممکن است از یک جد مشترک نسب داشته باشند، از ازدواج با یکدیگر منع میشوند.
در جوامعی که خانواده بزرگ یا گسترده نقش مهمی دارد، ازدواج اغلب توسط خانواده ترتیب داده میشود. در این نوع جوامع، فرض بر این است که عشق پس از ازدواج به وجود میآید و مزایای اجتماعی-اقتصادی که از این ازدواج برای خانواده بزرگتر حاصل میشود، مورد توجه قرار میگیرد. در مقابل، در جوامعی که خانواده کوچک یا هستهای غالب است، افراد معمولاً خود همسرشان را انتخاب میکنند و فرض بر این است که عشق مقدم بر ازدواج است.
در جوامعی که ازدواجها به طور سنتی ترتیب داده میشود، معمولاً یک واسطه یا خواستگار وجود دارد که مسئول هماهنگی ازدواج است. همچنین، در این جوامع، معمولاً نوعی جهیزیه یا ثروت عروس به عنوان بخشی از ترتیبات ازدواج رد و بدل میشود.
اما در جوامعی که افراد خود همسرشان را انتخاب میکنند، قرار ملاقات و آشنایی معمولاً روشهای متداول برای ملاقات و آشنایی با شرکای احتمالی است. در صورت موفقیت این آشناییها، ممکن است خواستگاری انجام شود که در نهایت به ازدواج ختم میشود.